تا به حال با خودت فکر کردی که چرا امام زمان (عج) رو ندیدی؟ اگر می خوای نظر امام زمان (عج) رو بدونی نامه زیر رو بخون:
نامه ای از امام مهدی (عج) به شیخ مفید.
ای دوست مخلص! ای کسی که با ستمگران در راه ما مبارزه می کنی!
خداوند بزرگ، آن چنان که دوستان صالح ما را در گذشته یاری فرمود؛ شما را نیز با نصرت خود تأیید فرماید. ما با شما عهد می کنیم هر یک از برادران دینی شما که تقوا را سرمایه خویش قرار دهد، از فتنه های گمراه کننده در امان داریم و اگر کسی بر خلاف وظیفه رفتار کرده و از آن چه باید عمل کند بخل ورزد، مسلماً در هر دو جهان خسران و زیان نصیبش خواهد شد.
اگر شیعیان ما – که خداوند آن ها را به طاعت و بندگی خویش موفق بدارد – در وفای به عهد و پیمان الهی اتفاق و اتحاد داشته و عهد و پیمان الهی را محترم می شمردند، سعادت دیدار ما به تأخیر نمی افتاد و زودتر از این به سعادت دیدار ما نائل می شدند..
آن چه موجب جدایی ما و دوستانمان گردیده و آنان را از دیدار ما محروم نموده است، عمل نکردن آنان به احکام الاهی است. ..1
جمال یار ندارد نقاب و پرده ولی |
تو خاک ره بنشان تا نظر توانی کرد |
یکی از مهمترین مصائب و بیماری های مهمی که از ابتدای خلقت بشر گریبانگیر او بوده و پس از این هم به وفور می توان شاهد آن بود، معضل مهم و نابود کننده دروغ است. برای فهم میزان اثر آن در زندگی اگر صرفا به همین روایت امام محمد باقر علیه السلام بسنده کنیم برای نشان دادن عمق فاجعه ای که دروغ در زندگی ها پدید می آورد می تواند کافی باشد. ایشان می فرمایند:
همانا خداوند که نام او با شکوه و جلال باد برای بدی ها قفلهایی قرار و کلید بازگشایی آنها را شراب مقرر فرمود و دروغ بدتر از شراب است (اصول کافی، ج 2، ص 338.)
از آنجا که دروغ با تمام ابعاد و جوانب زندگی افراد نسبت پیدا می کند می توان از جنبه های مختلف و متعدد آن را مورد بررسی و مطالعه قرار داد.
دروغ را باید گفته یا نوشته و یا به طور کلی هر خبر خلاف واقعی بدانیم که اظهار می شود و دروغگو کسی است که با گفتار یا رفتار خود دروغ را اظهار می کند. نکته مهمی که در اینجا می بایست مورد توجه قرار گیرد این است دروغ و اظهار مطلب خلاف واقع صرفا با زبان انجام نمی شود و اینطور نیست که بگوییم دروغ تنها با گفتن و استفاده از زبان محقق می شود بلکه در آثار فقها و علمای اخلاق انواع مختلفی برای آن برشمرده شده که به همگی آنها اطلاق دروغ می توان کرد. انواع شش گانه دروغ عبارتند از:
1- دروغ در گفتار؛
2- دروغ در نیت؛
3- دروغ در عزم؛
4- دروغ در وفا به عزم؛
5- دروغ در اعمال؛
6- دروغ در مقامات دین (اخلاق الهی، ج 4، ص 83)
از لحاظ فقهی هم این انواع را می توان برای دروغ برشمرد:
1- دروغ در گفتار؛
2- دروغ در نوشتار؛
3- دروغ با استفاده از اشاره دست و سر و...
و یک فرد از شما نیست مگر اینکه وارد جهنّم میشود! و این حکم ای پیغمبر، حکم حتمی و قضاء لازمی است که پروردگارت بر عهده خود نهاده است! و پس از ورود در جهنّم ما کسانی را که تقوا پیشه ساختهاند نجات میدهیم، و میگذاریم که ستمگران در دوزخ به رو به زانو در افتاده یله و رها بمانند.
و آیات قبل از این چنین است:
«وَ یقُولُ الإنسَانُ أَءِذَا مَامِتُّ لَسَوْفَ أُخْرَجُ حَیا * أَوَلاَ یذْکرُ الإنسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِن قَبْلُ وَ لَمْ یک شَیئًا * فَوَ رَبِّک لَنَحْشُرَنَّهُمْ وَالشَّیاطِینَ ثُمَّ لَنُحْضِرَنَّهُمْ حَوْلَ جَهَنَّمَ جِثِیا * ثُمَّ لَنَنزِعَنَّ مِن کلِّ شِیعَةٍ أَیهُمْ أَشَدُّ عَلَی الرَّحْمَانِ عِتِیا * ثُمَّ لَنَحْنُ أَعْلَمُ بِالَّذِینَ هُمْ أَوْلَی" بِهَا صِلِیا» [2] ؛ و انسان چنین میگوید که: آیا اگر من بمیرم هر آینه بطور یقین زنده از میان قبر بر خواهم خاست؟ آیا این انسان نمیداند که سابقاً هیچ چیز نبوده، و ما او را از هیچ آفریدهایم؟ ای پیغمبر! به پروردگار تو سوگند که ما انسان و شیاطین را محشور میکنیم و سپس همه را به زانو در افتاده در اطراف جهنّم حاضر میسازیم، و پس از آن ما از هر گروه و دستهای آن کس را که طغیان و سرکشی او بر خداوند رحمن شدیدتر باشد بیرون میکشیم؛ و آنگاه آن افرادی را که سزاوارتر به آتش دوزخند البتّه ما بهتر میشناسیم.
تمام افراد بشر بدون استثناء: کافران، منافقان، مؤمنان، همه و همه وارد جهنّم میشوند. از رسول خدا پرسیدند: آیا شما هم وارد جهنّم میشوید؟ فرمود: آری، ولی ما مانند برقِ گذرنده به سرعت عبور میکنیم.
وقتی این آیه وارد شد، در روایت است که آنقدر رسول الله گریه کردند که زمین تر شد. و بعد به دنبالش این جمله آمد: ثُمَّ نُنَجِّی الَّذِینَ اتَّقَواْ وَ نَذَرُ الظَّالِمِینَ فِیهَا جِثِیا ؛ و پس از ورود در جهنّم ما کسانی را که تقوا پیشه ساختهاند نجات میدهیم، چون تمام امّت را خدا به جهنّم میبرد، و بار تمام امّت به دوش رسول خداست و او حمیم و دلسوز است بر آنها، لذا گریه میکند از روی ترحّم.
سرّش اینستکه جهنّم در آخرت مظهر دنیاست در اینجا، و انبیاء و ائمّه و اولیاء هم در این دنیا آمدند، پس همه در جهنّم آمدند و از این جهنّم باید به بهشت بروند. چون دنیا پل آخرت و جهنّم پل بهشت است، و رسیدن به بهشت و مقام قرب حضرت حقّ بدون آمدن در دنیا و مجاهدات نفسانیه ممکن نیست؛ پس همه باید در این جهنّم بیایند و سپس خلاص شوند.
آن کسانی که مانند پیامبران در دنیا میآیند و میروند و هیچ آلوده نمیشوند، و رنگ و بوی دنیا را بخود نمیگیرند، و زَن و فرزند و کسب و تجارت آنها را از خدا باز نمیدارد؛ آنان بسرعت برق از آن عبور میکنند. و به مصداق آیه شریفه:
«رِجِالٌ لاَّ تُلْهِیهِمْ تِجَارَةٌ وَ لاَ بَیعٌ عَن ذِکرِ اللَهِ وَ إِقَامِ الصَّلَاوةِ وَ إِیتَآءِ الزَّکاوةِ یخَافُونَ یوْمًا تَتَقَلَّبُ فِیهِ الْقُلُوبُ وَ الاْبْصَارُ.»[3] ؛ مردانی هستند که هیچ خرید و فروش و کسب و کار آنان را از یاد خدا و اقامه نماز و دادن زکات باز نمیدارد، و از روزی که دلها و چشم ها در آن روز دگرگون میشود سخت در هراسند.
أبداً از دنیا آلوده نشدهاند، و دنیا نتوانسته است آنان را بخود سوق دهد و گرایش دهد.و بنابراین چون از طرفی در دنیا آمده و رفتهاند پس در جهنّم آمدهاند و خارج شدهاند؛ و از طرف دیگر چون در اینجا محبّت دنیا را بخود نخریدند و آلوده نشدند لذا در این دنیا وقوف نکردهاند و چون برق گذشتند.
رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم در این جهان یعنی در روی زمین شصت و سه سال درنگ فرمود، ولی یک لحظه در دنیا نبود. دنیا یعنی تعلّق و محبّت به غیر خدا و دلبستگی به زینتهای آن، و گرایش به عالم غرور و باطل پیدا نکرد.پس پیامبر در روی زمین درنگ کرد ولی در دنیا درنگ نکرد .
از انبیاء و ائمّه و اولیاء گذشته، افراد دیگر که در درجات مختلف پائینتری هستند و به دنیا دل دادهاند، به حسب اختلاف درجات و بستگی آنها به دنیا عبورشان مختلف است.
افرادی در دنیا آمدهاند و مؤمن هم بودهاند ولیکن برای وصول به مقام توحید و قطع علاقه کلّیه از دنیا دچار ابتلائاتی میشدهاند؛ آنان هم از صراط عبور میکنند، غایة الامر نه به آن سرعت بلکه به سرعت کمتر از برق مثلا باد عبور می کنند.
افرادی اهل آخرت هستند و نمیتوان آنان را از اشقیاء شمرد، بلکه از اصحاب الیمیناند، اهل گناه هم نیستند، ولی آن عشق و شور و جذبه اهل توحید که چون جرقه آتش، اوهام و اعتبارات را بسوزانند در سرشان نیست، و دنبال خدا هم میگشتهاند ولی نه با آن همّت بُرّنده و عزم کوبنده و با آن سرعت قاطع؛ اینها از روی صراط مانند آدم اسب سوار عبور میکنند، آتش هم به آنها نمیرسد؛ امّا به همان مقداری که چون اسب سواری از پلی عبور کند و در زیر آن آتش باشد به او حرارت میرسد، به همان مقدار اصحاب الیمین در طول عبور از صراط گرمای آتش را احساس مینمایند.
و بعضی دیگر در عین آنکه از اصحاب الیمین هستند امّا به این قدر پاک و پاکیزه نیستند قدری تقصیر و خطا هم نموده و گناهانی هم داشتهاند و خداوند آنان را آمرزیده، اینها از روی پل مانند آدم پیاده عبور میکنند.
«الَّذِینَ یجْتَنِبُونَ کبَائِرَ الاْءِثْمِ وَ الْفَوَ"حِشَ إِلاَّ اللَمَمَ إِنَّ رَبَّک وَاسِعُ الْمَغْفِرَةِ.» [4] ؛ آن کسانی که از گناهان کبیره و قبائح اعمال اجتناب میورزند مگر از خطاها و گناهان کوچک. چون پروردگار تو ای پیغمبر مقام مغفرتش بسیار باز و وسیع است.
این چنین افرادی همانطور که بعداً در بحث شفاعت خواهد آمد بدون شفاعت به بهشت میروند، ولی البتّه مانند کسی که بخواهد مثلاً پیاده از روی چنین پلی عبور کند البتّه مشکلتر است از کسی که با اسب میرود.
لابدّ منظره آتش را بیشتر میبیند، و از حرارت آن بیشتر متأثّر میگردد. بعضی از افراد مرتکب گناهان کبیره شدهاند ولی چون دارای ایمان راسخ بودهاند مورد شفاعت قرار گرفتهاند، اینها آهسته و لنگان میگذرند.
و افراد ظالم و کافر به جهنّم میافتند، و چقدر جهنّمشان طول بکشد خدا میداند. البتّه درجات ظلم و کفر مختلف است؛ آنقدر باید بمانند تا آتش آنها را تطهیر کند: یک ماه، دو ماه، یک سال، دو سال، ده سال، هزار سال، خدا میداند چقدر میمانند؛ چون روز قیامت پنجاه هزار سال است و بالاخره باید آنقدر بمانند تا بیرون آیند. کسانی که از آتش بیرون میآیند، در حوض کوثر غسل میکنند و آن تاریکیها و خرابیها به برکت ولایت از بین میرود و پاک و پاکیزه به بهشت میروند.
و حقیقت مطلب اینست که انسان باید در دنیا زندگی کند، و از آن برای عوالم دیگر بگذرد و عبور کند. اگر همانطور که انبیاء و ائمه طاهرین زندگی کردند توأم با صدق و امانت و توحید باشد، خوب عبور میکند؛ وگرنه نه. صراط همان صورت واقعیه حقیقیه انسانیت است؛ و حقیقت آن صورت، مسیر و راه علی بن أبیطالب است. أمیرالمؤمنین (علیه السّلام) در دنیا زراعت کرد، باغ تهیه کرد، قنات جاری کرد، نخلستان ایجاد کرد، ولی آلوده نشد. ازدواج کرد، و فرزندان آورد، آلوده نشد. حکومت نمود و آلوده نشد.
این غیر از اقسام کارهای مردم است. أمیرالمؤمنین از این اعمال جز نفس عمل غرضی و مقصدی نداشت. جز خدا نیتی نداشت.
منبع : معاد شناسی علامه طهرانی
فرآوری فاطمه محمدی – گروه دین و اندیشه تبیان